خدایا دلم باز امشب گرفته، بیا تا کمی با تو صحبت کنم
بیا تا دل کوچکم را، خدایا فقط با تو قسمت کنم
خدایا بیا پشت آن پنجره، که وا می شود رو به سوی دلم
بیا پرده ها را کناری بزن، که نورت بتابد به روی دلم
خدایا کمک کن که، پروانه شعر من جان بگیرد
کمی هم به فکر دلم باش، مبادا بمیرد ...
خدایا دلم را، که هر شب نفس می کشد در هوایت
اگر چه شکسته، شبی می فرستم برایت
گفتی که به دل شکستگان نزدیکیم
ما نیز دلی شکسته داریم ای دوست
دلت شاد
موفق باشی
آه از دل که چه ها کرد به آن صوفی بیگانه زعشق
بزبان,تهمت وکنیت که رواداشت به این صوفی عشق
داعیا ! مدعیان را که نباشد به حریمش سهمی
دم بر آرند که ما شیفته ایم, شیفته ی رهرو عشق
مرغک سوخته پر پرسه نزن در حرم و دایره ی یار بهار
عرصه,جولانگه زاغ و مگسی نیست در این وادی عشق
همه خوبان , ماه رویان , به برش عکس زمختند , صنم
همچوخاری( خاری ی) و خسی بردل دریای خروشان تو,عشق
دست گیرید شما مدعیان , بیخبران , زآن دامن مجنون حریم
دم زدی , غلغل و غوغا که نمودی چو آن مدعیان ره عشق
تهمت و بانگ و جرس , ناله و فریاد مزن , زاغ کبود
که حریم رخ یارم , برنجش نرود از بر این محفل عشق