همیشه به یاد داشته باش تا به فراموشی بسپاری
آنچه را که اندوهگینت می سازد
اما...
هرگز فراموش مکن و به یاد داشته باش
آنچه را که شادمانت می سازد.
باز هم قلبی به پایم افتاد
باز هم چشمی به رویم خیره شد
باز هم در گیر و دار یک نبرد
عشق من بر قلب سردی چیره شد
باز هم از چشمه لب های من
تشنه ای سیراب شد؛ سیراب شد.
بس که لبریزم از تو؛ چون غباری ز خود فرو ریزم
زییر پای تو سر نهم آرام؛ به سبک سایه ی تو آویزم
آری؛ آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشیدم
که همین دوست داشتن زیباست. |