و دگر هیچ ...
عشق شوق مرگ باختنی است برای رسیدن   به دلباختش

التماس درختی است به آب جوی

عشق لذت نهان است

انشاء تمام زمان است

زبان چشم است

دیوانگی عقل است

رسوایی خلق است

تن به تن جنگ است

آماده گوش به زنگ است

هزار رنگ است

خیلی زرنگ است

عشق

جرات و دیوانگی است

جنگ سرد است ودگر هیچ...